- تگ و تاب
- قرار و آرام
معنی تگ و تاب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شتاب و تاخت
سوز و گداز
هیجان، برانگیخته شدن، مضطرب گشتن، به جوش و خروش آمدن، اضطراب، جوش و خروش
Feverishness
лихорадка
Fieber
лихоманка
gorączka
fièvre
koorts
ateşli olma
دو و تاخت، به هر سو تاختن و دویدن